عشق (پارت ۸۷)

ته: هی اونا صاحب داره گازشون نگیر اونا مال منن
دستشو میاره جلو صورتش میخنده (🤦🏻‍♀️)
یونا: زشته *آروم*
ته: اصلا زشت نیست اینا خودشون از ما بدترن همین جیمین منحرف ترین عضو گروهه*میخنده*
جیمین: *خنده* راس میگه عادیه، خجالت نکش *خنده *
یونا: آفرین*خنده* حالا پاشو، حال مینجی خوب نیس، پاشو ببرش، اگه هم مثبت بود باید برام ترشک و توت فرنگی بخری اگه نبود برات موچی میخرم، پاشو، یالا
مینجی: من خوبم
یونا: آره از رنگ و روت معلومه *چش غره*
یونا: جیمین یالا، منم اینجا میشینم منتظر توت‌فرنگی ها و ترشکام *خنده*
جیمین: چشمممم
یونا: آفلین 😁
بقلم میکنه میبرتم اتاق خودش سریع آماده میشه منم آماده میکنه
مینجی: جیمین من خوبم نمیخواد دکتر بریم
سعی میکنم خودمو سرحال نشون بدم
جیمین: ببین الان ما به حرف یونا گوش ندیم پا*رمون میکنه خب؟ *خنده*
میخندم
جیمین: بعدم معلومه حالت خوب نیس عزیزم ، بیا بریم شاید یه نینی تو دلت بود *چشمک*
مینجی: باشه خودم میام بزارم زمین
جیمین: نچ
براید بقلم میکنه میریم دم در
جیمین: بای
یونا: بسلامت
ته: خدافظ با خبرای خوب برگردین

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
دیدگاه ها (۲)

عشق (پارت ۸۸)

عشق (پارت ۸۹)

عشق (پارت ۸۶)

عشق (پارت ۸۵)

زندگی با خنده (ادامه مسافرت با خنگولا)با درسا به سمت ماشین ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط